شعر
پسر جان ای شهد و شادی من تویی هدیه حق و هادی من یگانه گل و سرو باغ منی فروزنده چشم و چراغ منی چو خواهد جهان خرمنم سوختن چراغ از توام خواهد افروختن تو مشغل فرادار راه منی عصای من و تکیه گاه منی ز سود و زیان هرکسی را به کار حسابی است در بانک این روزگار حساب مرا بست و هم باز کرد چرا که حساب تو آغاز کرد حساب مرا محو و ناچیز کرد که موجودی ام در تو واریز کرد تویی جانشین جوانی من پس از مرگ من زندگانی من پسر جان تو بیدار و هوشیار باش خدا ترس باش و خدایار باش دو نیمم از ان ازل تا ابد یکی نیمه خوب و دگر نیمه بد یکی نیمه انسان جنت مقام دگر نیمه شیطان دوزخ مقام &nb...
نویسنده :
مامان مریم
12:16